کد مطلب:36679 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:139

معنای گرانباری و سبکباری











نكته ی مهم در این سخنان طرح مفهوم «گرانباری» و «سبكباری» است و این مفاهیم وقتی به درستی درك می شوند كه اولا آدمی خود را به منزله یك مسافر ببیند، ثانیا معنای «بار» را بداند. در باب مسافر بودن قبلا سخن گفتیم. اما بار. آنچه عین ما و پاره ای از وجود ماست، بار ما نخواهد بود. «بار» همواره یك امر بیگانه است كه بر مجموعه ی هستی ما افزوده می شود. ما نمی توانیم بگوییم: چشم و خون و استخوان ما باری بر دوش ماست. اینها خود ما هستند نه باری بر دوش ما. اگر چشم و خون و استخوان ما را بگیرند، از ما چیزی باقی نمی ماند تا بگوییم كه سبكتر شده ایم. پس چیزی كه عضوی از ماست و با گرفتن آن «ما» از میان برمی خیزد، بار نیست، چه سبك باشد چه سنگین. اما آنچه داخل در هستی ما نیست و با ما بیگانه است، بار است، چه سبك باشد چه سنگین، چرا كه در هر حال از حمل آن به زحمت می افتیم. اكنون می توانیم معنای این نكته فلسفی را كه در قرآن آمده، دریابیم، خداوند می فرماید:

وسع كرسیه السموات و الارض و لا یوده حفظهما و هو العلی العظیم (بقره، 255)

خداوند بر آسمانها و زمین سلطنت و اقتدار دارد و نگهداری آنها او را خسته نمی كند و برایش زحمتی ندارد و او علی و عظیم است.

در جای دیگر می فرماید:

لقد خلقنا السموات و الارض و ما بینهما فی سته ایام و ما مسنا من لغوب (ق، 38)

ما زمین و آسمانها و اشیای میان آنها را در شش روز آفریدیم و در این كار هیچ زحمتی و تعبی نكشیدیم.

ما هر كار كوچكی را كه انجام می دهیم، برایمان زحمتی دربردارد

[صفحه 221]

زیرا باید برای انجام آن نیرویی صرف كنیم. اما خلق آسمان و زمین و تمامی كاینات كمترین زحمتی برای خداوند نداشته است. سر این مطلب این است كه این جهان با خداوند بیگانه و بیرون از وجود او نیست:


حق ز ایجاد جهان افزون نشد
آنچه اول آن نبود اكنون نشد


(مثنوی، دفتر چهارم، بیت 1665)

وقتی خداوند عالم را آفرید بر هستی او چیزی افزوده نگشت. حتی علم او هم افزون نشد.[1] خستگی و خواب و چرتی هم عارض او نشد.[2].

پس این جهان برای خداوند بار نیست، یعنی، بیرون از وجود او نیست. در این عالم هیچ چیز از دایره ی هستی حق بیرون نیست و نمی توان به دور هستی حق خطی كشید و گفت كه از اینجا به بعد غیر خداست. تا هر جا كه برویم او هست، هیچ چیز بیرون از او، یا در برابر او نیست.[3] خدا با همه چیز معیت قیومیه دارد.

خلاصه اینكه هر جا موجودی بیگانه بر ما تحمیل شود، برداشتن و نگه داشتن آن برای ما زحمت دارد و خستگی و خواب می آورد.

فانه یحمل یوم القیمه وزرا خالدین فیه و ساء لهم یوم القیامه حملا (طه، 100 -101)

لیحملوا اوزارهم كامله یوم القیمه و من اوزار الذین یضلونهم بغیر علم الاساء ما یزرون (نحل، 25)

و لا تزر وازره وزر اخری (انعام، 164)

هیچكس بار گناه دیگری را برنمی دارد.

[صفحه 222]


صفحه 221، 222.








    1. از امام علی (ع): احاط بالاشیاء علما قبل كونها فلم یزدد بكونها علما علمه بها قبل ان یكونها كعلمه بعد تكوینها لم یكونها لتشدید سلطان و لا خوف من زوال و لا نقصان

      «قبل از بودن اشیای، خداوند به آنها احاطه علمی داشت و بعد از هستی اشیای، بر علمش افزوده نشد» (اصول كافی، ج 1، باب كلیات توحید، باب جوامع التوحید، ص 183 -184).

    2. لا تاخذه سنه و لا نوم (بقره، 255).
    3. فاینما تولوا فثم وجه الله (بقره، 115).